Blog

📢چطور تنبیه کنیم:

همه والدین در مورد تنبیه، عقاید شخصی مخصوصی دارند. چه آن هایی که آن را می پذیرند و یا رد می کنند، از تنبیه به عنوان یک روش آموزشی برای کودکانشان استفاده می کنند.

وقتی که کودکتان را به اتاقش می فرستید، زمان تماشا کردن تلویزیون را محدود می کنید و به او اجازه بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقه اش را نمی دهید؛ یا وقتی که به دنبال نزدیک شدن کودک به اجاق گاز، فریاد می کشید: «نکن!» در واقع برای اصلاح رفتارها از اصول تنبیه استفاده کرده اید.

اگر می توانستیم کودکانمان را فقط با استفاده از روش های مثبت تربیت کنیم، خیلی عالی بود؛ اما نمی توانیم. برای آموختن الگوهای رفتاری شایسته، هم روش های مثبت و هم منفی لازم هستند. ما قصد نداریم تنبیه را بپذیریم یا رد کنیم. بلکه می خواهیم روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که تنبیه به عنوان یک روش تربینی ضروری بود، تاثیر بیشتری داشته باشد.

تنبیه به تنهایی نمی تواند نتایج دلخواه را فراهم کند. زیرا به طور کلی روشی منفی است. این روش به کودک می آموزد که چه کاری را نباید انجام دهد. اما نمی آموزد که چگونه باید رفتار کند. وقتی تنبیه را بدون تقویت رفتار شایسته به کار می بریم، کودک نمی داند رفتار ناپسندش را با چه رفتاری جایگزین کند.
مریم سه ساله برای رسیدن به یک لیوان از صندلی بالا می رود. مادرش او را از صندلی پایین می گذارد و به خاطر بالا رفتن از آن، او را سرزنش می کند. مریم گریه می کند و می گوید ، «دیگه نمی روم بالا،مامان». تا این مرحله خوب است؛ اما این دختر بچه نمی آموزد که می تواند از جایی امن تر لیوان بر دارد، یا دفعه ی بعد باید از کسی کمک بخواهد. او آموخته است که چه کاری را نکند؛ ولی یاد نگرفته است که چه باید بکند.

به علاوه، تنبیه وقتی موثر است که موقتی باشد ،چون وقتی از یک تنبیه به دفعات زیاد استفاده شود، تاثیرش را از دست می دهد.
والدین مکرراٌ چیزهایی شبیه این را به ما می گویند: «اولین باری که کودکم را تنبیه بدنی کردم، خیلی گریه کرد و پس از آن، برای مدت طولانی رفتارش تصحیح شد، اما حالا که مرتبا به خاطر رفتارهای نادرستش تنبیه بدنی می شود، هیچ تاثیری ندارد و به نظر هم نمی رسد که به هیچ وجه اهمیتی بدهد.» این یک واکنش تطبیقی کلاسیک است و به سبب همین اثر است که ما تنبیه بدنی را به عنوان شکلی از تنبیه توصیه نمی کنیم.

از آنجایی که گاه تنبیه به عنوان یک روش مدیریت، لازم می شود، این پرسش شکل می گیرد که: پس چه وقت و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟ ما این اصول را پیشنهاد می کنیم:

drshahmiriclinic@

📢چگونه تنبیه کنیم

تنبیهی را انتخاب کنید که رفتار ناخواسته را کاهش دهد:
تنبیه فقط وقتی موثر محسوب می شود که بروز رفتار نامناسب را کاهش دهد. در بسیاری از مواقع، کودکان را برای تنبیه به دفتر مدیر مدرسه می فرستند؛ ولی همان طور که انتظار می رود، نتیجه ای عاید نمی شود. دانش آموز از انجام تکالیف خودداری می کند و از منتظر ماندن در دفتر مدرسه لذت می برد، پس رفتارش با بی توجهی تقویت می شود.

تنبیه بدنی، ایجاد محدودیت و گرفتن اسباب بازی ها یا امتیازات خاص (مانند تماشای کارتون) در صورتی «تنبیه» درست تلقی می شوند که موثر واقع شوند.

برای نمونه، وحید نه ساله را به خاطر کتک زدن خواهرش به اتاقش فرستادند. او در آنجا با کامپیوتر و اسباب بازی هایش مشغول بازی شد. وقتی مادرش به او گفت که می تواند از اتاق بیرون بیاید، در حال تماشای کارتون مورد علاقه اش بود. او حتی فراموش کرده بود که تنبیه شده است. به علاوه، وقتی از اتاق خارج شد، خواهرش را دوباره کتک زد تا باز به اتاقش فرستاده شود.
پس نصیحت ما این است که نخست نتایج تنبیه را بررسی کنید. اگر رفتار هدف کاهش یافته بود، می توانید دوباره از آن نوع تنبیه استفاده کنید. در غیر این صورت، تکرار آن تنبیه سودی ندارد و باید روش دیگری را بیازمایید.

در تنبیه زیاده روی نکنید:
اگر بیش از حد از تنبیه استفاده کنید، کودک شما به آن عادت خواهد کرد و تنبیه تاثیر خود را به تدریج از دست خواهد داد. هر اقدامی اگر هم موثر باشد( شامل ممنوع کردن تماشای تلویزیون، تنبیه های بدنی و غیره) با استفاده بیش از حد، تضعیف می شود و اثر مورد نظر شما را ایجاد نخواهد کرد.

از تنبیه در کنار روش های مثبت استفاده کنید:
وقتی تنبیه را به عنوان یک روش انتخاب می کنید، باید به کودک آموزش نیز بدهید. تنبیه به تنهایی رفتار خوب را به کودک نمی آموزد. برای تشویق کودک به انجام آن چه می خواهید، باید تفهیمش کنید، به او آموزش دهید و در صورت اصلاح رفتار مزبور، پاداشی برایش در نظر بگیرید. اگر کودکتان را به خاطر دویدن به سمت خیابان تنبیه کردید، سپس باید روش عبور از خیابان را به او آموزش دهید و در نهایت به خاطر منتظر ماندن در کنار خیابان یا عبور محتاطانه از خیابان، او را تحسین کنید. با این روش، تاثیر تنبیه بیشتر خواهد شد.

تنبیه را به تعویق نیندازید:
اگر قصد تنبیه کودکتان را دارید، درست پس از رفتار ناپسندش این کار را انجام دهید. رفتار انسان را پی آمدهای بدون وقفه کنترل می کنند (این پی آمدها می توانند مثبت یا منفی باشند). پس صبر نکنید تا «بابا بیاد خونه». تا عصر یا فردا یا هفته بعد صبر نکنید. هر تنبیهی، اثرش را با گذشت زمان از دست می دهد و ممکن است کودک نتواند ارتباط تنبیه را با عمل ناپسندش درک کند.

📢چگونه تنبیه کنیم

همیشه پی آمدها را تشریح کنید:
کودک باید بداند چه رفتاری شما را ناراحت می کند و در صورت پافشاری در انجام آن، واکنش شما چه خواهد بود. تصمیم خود و پی آمدهای نادیده گرفتن آن عمل را به او بگویید.

ثابت قدم باشید:
تنبیه موثر نه تنها یک تنبیه بدون وقفه است، بلکه تنبیهی است که برای کودک قابل پیش بینی باشد. تنبیه باید در تمام مواردی که آن رفتار ناپسند سر می زند، انجام شود. اگر به کودکتان گفته اید که در صورت پرت کردن عروسکش، آن را از او خواهید گرفت، پس از هر بار پرت کردن به وعده ی خود عمل کنید تا همیشه منتظر پی آمدهای رفتار ناپسند خود باشد.

الکی تهدید نکنید:
کودک را به تنبیهی که آن را انجام نمی دهید، تهدید نکنید. پیش از واکنش نشان دادن، دومین، سومین یا دوازدهمین فرصت را به او ندهید. همیشه به حرفی که می زنید عمل کنید و چیزی را که گفتید، جدی بگیرید. تهدیدهای پوچ و ناپایدار، به رفتارهای نادرستی می انجامد که تثبیت شده و در برابر تغییر مقاوم تر می شوند.

برای اصلاح رفتار به کودک فرصت دهید:
هدف از تنبیه، اصلاح رفتار کودک است، پس باید به او فرصت بدهید تا آموخته هایش را نشان دهد. اگر تنبیه طول بکشد، ممکن است کودک فرصت پیدا نکند که رفتار خود را اصلاح کند. کودک دیر به خانه می آید، یا وقتی برای چندمین بار به درخواست شما برای صرف شام توجهی نمی کند، ممکن است عصبانی شوید و برای یک ماه به او اجازه بیرون رفتن از خانه را ندهید. در آن یک ماه او نمی تواند نشان دهد که زود به خانه برگشتن پس از بازی یا حضور به موقع در سر میز شام را آموخته است. او احتمالا آن قدر از این تنبیه می رنجد که پنهانی از خانه خارج می شود یا مانند یک حیوان زندانی رفتار می کند.
اما اگر تنبیه او چنین بود که می بایست برای دو روز، بلا فاصله پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه می آمد، روز سوم فرصت می داشت تا اصلاح رفتار خود را نشان دهد و ظرف یک ماه اعتماد شما را جلب کند.

تنبیه بدنی باید کنترل شده و مختصر باشد:
ما به عنوان یک اصل، تنبیه بدنی را توصیه نمی کنیم. اما موارد استثنایی نیز وجود دارد. برای نمونه اگر کودک دو ساله ی شما می خواهد یک سوزن را داخل پریز برق فرو کند،ممکن است فریاد بزنید «نکن!» و بعد بلافاصله سوزن را از او بگیرید و با دست ضربه کوچکی به پشت دستش بزنید . برای یک بچه کوچک ، این روش بسیار مناسب تر از یک نطق بی سرو ته درباره خطرات الکتریسته است !

روش مو ثر دیگر این است که دست بچه را درحالی که موکدا او را از عملی نهی می کنید بگیرید . ارزش این روش در مواردی است که ممکن است از کوره در بروید و کودک را به شدت کتک بزنید .

هر گز هنگام عصبانیت از تنبیه بدنی استفاده نکنید . اگر می خواهید این روش را به کار بگیرید ، بهتر است به جای یک واکنش احساسی و هیجانی ،به یک اقدام سنجیده دست بزنید ،به این معنی که عمل شما باید هدفمند ، مختصر و کنترل شده باشد . ما معتقدیم که محدودیت های خارجی تنبیه بدنی باید در حد یک ضربه کوچک به پشت دست یا به کفل کودک باشد ، آن هم با کف دست . هر تنبیهی بیش از این ، می تواند خطرناک و زیانبار باشد . هرگز برای تنبیه از کمربند ، خط کش یا امثال آن استفاده نکنید .

سعی کنید به جای تنبیه بدنی از روش های دیگر نظیر محروم کردن موقتی ، تصحیح بیش از حد و اشکال دیگر تنبیه نظیر محدود کردن و گرفتن برخی امتیازات استفاده کنید .
یادتان باشد بهترین روش های تربیتی عبارتند از : پی آمد های مثبت و منفی که برای یک رفتار طراحی و اجرا شده اند .

reference:good behavior:over1200 sensible solution to your childs problem from birth to age twelve.Garber,Marianne Daniels Spizman,Robyn Freedman

www.drshahmiri.com
@drshahmiriclinic

تهران،چهار راه پاسداران ،ابتدای خیابان شهید کلاهدوز (دولت)،نبش کوچه نوباوه ،ساختمان صبا،پلاک۳ ،طبقه ۳

تلفن:۲۲۷۷۸۰۳۵-۲۲۵۷۶۳۶۷

عشق و عاشقی،واقعیت یا مجاز!!
💔 ❤️

در میان همه ی تصورات غلطی که درباره ی عشق وجود دارد، استوار ترین و با نفوذ ترین آنها این اعتقاد است که دوست داشتن دیوانه وار کسی عشق واقعی و یا دست کم یکی از مظاهر آن است.

عاشق شدن در شکل بسیار حاد آن به عنون وقوع عشق تجربه می شود. وقتی شخصی عاشق می شود بی شک آنچه او تجربه می کند “من او را دوست دارم” است. اما بی درنگ دو مشکل رخ می نماید:
نخست آنکه احساس عاشق شدن به طور اخص احساسی عاشقانه در رابطه با خواسته های جنسی است، زیرا حتی اگر فزندانمان را عمیقا دوست داسته باشیم هرگز عاشق آنها نمی شویم، حتی اگر دوستان همجنس خود را بیش از حد دوست داشته باشیم ،در صورت نداشتن تمایلات همجنس گرایانه عاشقشان نمی شویم. فقط هنگامی عاشق می شویم که به طور خود آگاه یا نا خود آگاه ازطریق جنسی برانگیخته شده باشیم. دوم اینکه عاشق شدن بدون استثنا واقعه ای موقت است. مهم نیست عاشق چه کس باشیم دیریا زود وقتی مدتی از رابطه ی ما گذشت از عشق فارغ می شویم. منظور ا ین نیست که برای همیشه از دوست داشتن شخصی که عاشقش بودیم منصرف می گردیم، بلکه دیگر آن احساس پر جاذبه ای را که از ویژگی های عاشقی است نداریم

عشق و عاشقی،واقعیت یا مجاز!!
💔 ❤️

…….ماه عسل معمولا تمام می شود. شکوفه های عشق پر احساس معمولا خیلی زود پژمرده می گردند. برای درک ماهیت پدیده عاشق شدن و پایان اجتناب نا پذیر آن ضروری است ماهیت آنچه را روانپزشکان”مرز های خود” می خوانند مورد بررسی قرار دهیم.

با توجه به آنچه می توان به کمک شواهدغیر مستقیم مورد بررسی قرار داد، بدیهی است نوزاد تازه متولد شده در چند ماه نخست زندگیش تفاوتی بین خود و بقیه دنیا قایل نیست. وقتی دستهایش را تکان می دهد دنیا به حرکت در می آید. وقتی گرسنه است دنیا گرسنه است، وقتی مادرش را در حال حرکت کردن می بیند،احساس می کند خودش در حال حرکت کردن است.وقتی مادرش در حال آواز خواندن است طفل احساس می کند خود در حال آواز خواندن است. او نمی تواند تفاوتی بین خود،گهواره، اتاق پدر و مادرش قایل شود. برای او موجود جاندار و بیجان فرقی ندارد. من و تو نیز برایش تفاوتی ندارد. او و دنیا یکی است. نه مرزی وجود دارد و نه جدایی مفهومی دارد، کودک هنوز هویتی ندارد.

اما کودک با تجربه ی زندگی ،شروع به درک این احساس می کند که موجودی است جدا از بقیه ی دنیا. وقتی گرسنه است،همیشه مادر برای شیر دادن به او حاضر نیست. وقتی دلش می خواهد بازی کند ، مادر معمولا نمی خواهد بازی کند . بنابر این کودک پی می برد خواست اوبا خواست مادر یکی نیست و اراده ی او جدا از رفتار مادر تجربه می شود.

حس “من” در کودکی آغاز به رشد می کند. عقیده بر این است که رفتار متقابل بین طفل و مادر زمینه ای است که در آن حس (هویت) کودک پرورش می یابد. مشاهده شده است که وقی رفتار متقابل بین طفل و مادر به طور جدی دچار اختلال می گردد — برای مثال وقتی مادری وجود ندارد، یا جانشین مناسب برای مادر نیست و یا وقتی بدلیل اختلال روانی، مادر به طور کلی نسبت به کودک بی توجه یا بی علاقه است – طفل در کودکی و یا در بزرگسالی از نظر هویت به بی اساس ترین شکل دچار مشکل می گردد.

هنگامی که کودک پی می برد اراده ای دارد که از آن اوست نه از آن دنیا، به تفاوت گذاشتن بین خود و دنیا می پردازد . وقتی او اراده به حرکت می کند ، دستانش در برابر چشمانش به حرکت در می آیند ، اما دیگر گهواره یا سقف حرکت نمی کنند . بنابر این کودک پی می برد دست و اراده اش با یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین، دستش از آن اوست ; از وی جدا نیست و به دیگری تعلق ندارند. بدین گونه در یکسال اول زندگی می آموزیم که چه کسی هستیم و ، چه کسی نیستیم. در پایان سال اول زندگی می دانیم این دست من ، پای من ، سر من ، زبان من ، چشمان من ،و حتی نظر من ، صدای من ، افکار من ، و احساسات من است . به اندازه جسم خود و محدودیت های آن آگاه می شویم. این محدودیت های جسمی”مرزهای “ما هستند. آگاهی ذهنی از این محدودیت ها خود همان چیزی است که مرز های من خوانده می شود .


عشق و عاشقی،واقعیت یا مجاز!!
💔 ❤️

……گسترش مرز های خود ، فرآیندی است که از کودکی آغاز می شود و تا نوجوانی و حتی بزرگسالی ادامه می یابد، اما مرز هایی که پس از آن ساخته می شوند بیش از اینکه جسمانی باشند روانی هستند. برای مثال دو و سه سالگی ، نمونه دوره ای است که در آن کودک با محدودیت ها و قدرت های خود سازش می کند. در صورتی که پیش از این دوره با وجود اینکه وی آموخته است خواست او خواست مادر نیست، هنوز به این احتمال که ممکن است خواست او خواست مادرش باشد امیدوار است و احساس می کند باید چنین باشد.

بدلیل وجود همین امید و احساس است که کودک 2 ساله معمولا سعی می کند همچون سلطانی مستبد و حاکمی مطلق رفنار کند و آن چنان به اولیاء خواهر و برادر و حیوانات خانگی دستور می دهد که گویی آنان در سپاه شخصی او خدمه ای بیش نیستند; حتی آنان هنگامی که به فرمانش گردن می نهند با خشم شاهانه ای به ایشان پاسخ می دهد. بنابراین پدر و مادر این دوره را “دو سال وحشتناک” نام می گذارند.در اواخر سه سالگی، کودک در نتیجه ی قبول واقعیت ضعف خود آرامتر و بالغ تر می گردد. با وجود این ، امید داشتن قدرت مطلق چنان رویای شیرینی است که کودک پس از سالها برخورد دردناک با ضعف شخصی خود نمی تواند آن را از سر یبیرون کند. اگرچه کودک سه ساله می تواند واقعیت محدودیت های خود را بپذیرد، سالها با گریز زدن گاه به گاه به دنیای خیال، یعنی دنیای “سوپرمن “ها و کاپیتان “مارول” ها که در آن هنوز امکان داشتن قدرت مطلق (خصوصا قدرت شخصی) وجود دارد به این ادامه می هد. اما بتدریج حتی سوپر قهرمان ها هم فراموش می شوند و در اواخر سال های میانی نوجوانی ، نوجوان ها می دانند افرادی محدود شده به محدودیت های جسم و قدرتشان هستند و هر کدام تا حدی ارگانیسمی شکننده و ضعیف اند که فقط در میان جمعی از همنوعان خود که جامعه نام دارد موجودیت می یابند.

آنان در این جامعه به طور اخص با دیگران تفاوتی ندارند. بلکه فقط با توجه به هویت های فردی ، مرزها و محدودیتها یشان از بقیه همنوعان خود به خود متمایز می گردند.

آنچه بر آن سوی این مرزها تسلط دارند، تنهایی است. بعضی افراد ، به خصوص آن عده از بیمارانی که روانپزشکان آنان را “اسکیزو ئید” می نامند، به دلیل کسب تجارت نا خوشایند و آسیب زننده ی دوران کودکی ، دنیا ی خارج ازخود را به گونه ای رهایی ناپذیر خطر ناک، خصومت آمیز، گیج کننده و نا مهربان می پندارند. این افراد مرز های خود را حمایتگر و امن می یابند و فقط در تنهایی خود احساس امنیت می کنند. اما تنهایی برای اکثر ما احساسی دردناک است و آرزو می کنیم که از پشت دیوار های هویت فردی به جایی فرار کنیم که در آنجا بتوانیم بیشتر با دنیای خارج یکی شویم.

تجربه ی عاشق شدن امکان این فرار را به طور موقت مهیا می سازد. جوهر اصلی پدیده ی عاشق شدن، فرو ریختن ناگهانی بخشی از مرز های خود است که در آن فرد این امکان را می یابد تا هویت خود را با دیگری یکی سازد. رهایی ناگهانی از خود و فوران انفجار آمیز خود در وجود معشوق او ، پایان مهیج تنهایی که ره اورد فرو ریختن مرز های خود است، برای اکثر ما احساسی پر جاذبه و تجربه ای خوشایند در پی دارد. ما و معشوق یکی شده ایم. تنهایی به پایان رسیده است!

در بعضی موارد ( اما بی شک نه در همه ی موارد) عاشق شدن عملی “واپسگرا” است. تجربه ی حل شدن در وجود معشوق به همراه خود ، بازتاب های دوره ای دارد که در طفولیت در وجود مادرمان حل می شدیم. ما همراه با این یکی شدن همچنین احساس قدرت مطلق را که باید پس از طی سفر کودکی به فراموشی می سپردیم ، دوباره تجربه می کنیم . تمام ناشدنی ها ممکن به نظر می رسد! با یکی شدن با معشوقمان احساس می کنیم می توانیم بر همه ی موانع غلبه کنیم . تصور می کنیم که نیروی عشق ما باعث خواهد شد نیرو های مخالف در برابرمان سر تعظیم فرود آورد و در تاربکی ناپدید گردد . همه ی مشکلات از پیش پا برداشته می شود و آینده بی نقص خواهد بود. عدم واقعیت این احساسات که به هنگام عاشقی ،اساسا با عدم واقعیت احساس کودکی که خود را در خانواده و دنیا ،سلطانی با قدرت نا محدود می انگارد یکی است .
@drshahmiriclinic

www.drshahmiri.com

مطب روانپزشکی دکتر شاهمیری

📢چگونه به کودکان پاداش بدهیم:

پاداش برای رفتار مطلوب، یک تقویت کننده محسوب می شود. کودک نسبت به کاری که انجام داده احساس خوبی پیدا می کند و در نتیجه این میل در او به وجود می آیدکه آن را تکرار کند. یک تقویت کننده می تواند هر چیزی باشد و خاصیت آن این است که در پی یک رفتار به کودک عرضه می شود و او را بر می انگیزد تا آن رفتار را تکرار کند. در واقع پاداش یک تحریک کننده است.

اولین باری که بچه ی کوچکتان می گوید: مامان یا بابا، شما با لبخند زدن یا در آغوش گرفتن او، حرف زدنش را تقویت می کنید. از خوشحالی در پوستتان نمی گنجید و بچه شما این را به خوبی حس می کند. در مقابل، اولین باری نیز که کودکتان از کابینت آشپزخانه بالا می رود و شیشه مربا را پیدا می کند، بالا رفتنش از کابینت با مزه مربا تقویت می شود. در هر دو مورد، رفتار اولیه اش با نتایج آن رفتار تقویت می شود.

انتخاب یک پاداش مناسب برای رفتار شایسته ی کودک همیشه آسان نیست. باید مانند یک کارآگاه با کمک هوش خود و کمی حدس، درست چیزی را که خوشحالش می کند، بیابید. پیشنهاد ما این است که از یک کودک بزرگتر بپرسید که چه دوست دارد. در نتیجه اطلاعاتی را که نیاز دارید، به دست می آورید و می توانید تصمیم نهایی را بگیرید.
ادامه دارد…
www.drshahmiri.com

کلینیک روانپزشکی دکتر شاهمیری

📢چگونه به کودکان پاداش بدهیم:

… برای کمک کردن به تصمیم گیری در مورد پاداش، خواسته های کودکتان را بررسی کنید. از آنجایی که تمایلات کودکان دائما تغییر می کند، بررسی را هر چند وقت یکبار تکرار کنید. از فرزندان خود بپرسید:

1- اگر بتوانید سه آرزو بکنید، آن ها چه هستند؟
2- اگر به اندازه ی مقادیر زیر پول داشته باشید، با آن ها چکار می کنید؟
10000 تومان
50000 تومان
100000 تومان
200000 تومان
یا بیشتر
3- اگر بنا باشد که فقط یک چیز از بابا بخواهید، آن چیست؟
4- اگر قرار باشد چیز خاصی را از مامان بخواهید، آن چیست؟
5- چه حق تازه ای را می خواهی به دست بیاوری(بیشتر تلویزیون تماشا کنی، دیرتر برای خواب به اتاقت بروی، و یا…)؟
6- چه برنامه ایی را می خواهی با دوستانت انجام دهی (به سینما بروی، بازی کنی، بستنی بخری یا…)؟

این بررسی یک فهرست کلی از پاداش های ممکن را در اختیار شما می گذارد. این پاداش ها را به دو فهرست تقسیم کنید.
در یکی از آن ها پاداش هایی را بنویسید که می توانید هر روز به فرزندتان بدهید، و در دیگری مواردی را بنویسید که برای پیشرفت های هفتگی یا ماهیانه مناسبند. برای نمونه:

پاداش های روزانه: کلوچه| بستنی
پاداش های هفتگی: کتاب | فیلم سینمایی
پاداش های ماهیانه: عروسک | اسباب بازی.

به پاداش ها تنوع ببخشید:
راهبردهایی برای موثرتر کردن مجموعه پاداش های شما وجود دارد. یکی از آن ها متنوع کردن پاداش هاست تا جاذبه ی خود را از دست ندهند. حمید از اینکه هر بار به جای خیس کردن شلوارش به توالت می رفت، یک حیوان کوچک پلاستیکی جایزه می گرفت، خیلی هیجان زده بود و کم کم تعداد زیادی از آن ها را به دست آورد. اما پس از چند هفته علاقه اش نسبت به این اسباب بازی کاهش یافت.

انواع گوناگونی از پاداش ها را از فهرستی که تهیه کرده اید انتخاب کنید. سپس هر بار نوعی از آن ها را به کار ببرید. برای نمونه گاهی یک کادو بدهید، گاهی یک برنامه تفریحی برایش بریزید و یا حق و امتیاز خاصی را به او بدهید. در مواقعی که امکانش برایتان هست، پاداش ها را طوری انتخاب کنید که با رفتارهایی که قصد تقویت انها را دارید متناسب باشند .مثلا برای کودکی که صبح برای رفتن به مدرسه سرحال است ،اجازه دهید شب نیم ساعت دیرتر بخوابد.


📢چگونه به کودکان پاداش بدهیم:

همیشه به سرعت به قولتان عمل کنید. یک کودک بخصوص اگر خیلی کوچک باشد، به تکمیل نشدن یا به تاخیر افتادن یک پاداش وعده داده شده، بسیار حساس است. کاری را که از عهده انجامش بر نمی آیید، تعهد نکنید و در عین حال چیزی را جایگزین پاداشی که قولش را داده اید، نکنید. وقتی قول چیزی را دادید، پای آن بایستید. کودک شما باید بداند، که آن چه از شما انتظار دارد، انجام می دهید.

به خاطر داشته باشید: این کار وقت می گیرد.
تغییر دادن رفتار یک کودک نیازمند به وقت و انگیزه های صحیح است. در مراحل نخست، برای هر پیشرفتی پاداش بدهید و از پاداش برای شکل دادن رفتار جدید استفاده کنید(بعداً برای حفظ رفتار جدید به تقویت کمتری احتیاج دارید.)

reference:good behavior:over1200 sensible solution to your childs problem from birth to age

twelve.Garber,Marianne Daniels Spizman,Robyn Freedman

www.drshahmiri.com